ای صدایم همه با موج تو تنظیم شده
دوستت دارم و ماه شبِ هستیم شده
روزگار من از آن روز که تو آمده ای
با نگاه های مه آلود تو تقویم شده
من که محکوم به جرم تو شدم باز ولی
جرم زیبایی ات آیا به تو تفهیم شده؟
دور از آغوش تو دلتنگ ترینم آری
پهلوانی که به آغوش تو تسلیم شده
بی تو با هرچه که باشد همه محکوم شدم
مثل مظلوم ترین کشور تحریم شده
نه فقط این غزل تازه سید ، بلکه
دفتر عاشقی من به تو تقدیم شده
برچسب : نویسنده : 8maddahyar9 بازدید : 50
باز هم خوانده به خود دلبرجانانه مرا
برده است نیمه شعبان در میخانه مرا
آن جفا کار فسون با لبک نسترنش
داده است جرعه شراب ازمی وپیمانه مرا
با خط دور لبش با صنم جان و تنش
داده است مستی جان از تب جانانه مرا
کرده است زلف رها بر سر و بر شانه خود
می کند مست و خمار دلبر افسانه مرا
سیدم گشته به دنبال دل سوخته اش
که لب چون شکرش کرده چو دیوانه مرا
برچسب : نویسنده : 8maddahyar9 بازدید : 53
برچسب : نویسنده : 8maddahyar9 بازدید : 56
با شورِ شعر خواندن افسانه دیدنیست
با ماندنم کنار تو هر خانه دیدنیست
من همچوشمع کنار تو پروانه می شوم
باشمع عشق ، خلوت پروانه دیدنیست
من در هوای تو ، زنده و دیوانه می شوم
دارم یقین که مستی دیوانه دیدنیست
زلفت بدون شانه هم از دل برون نرفت
تصویر صوت زلفت و شانه دیدنیست
افتد اگر به سجده بر این خاک سیدت
در روز عشق سجده شکرانه دیدنیست
برچسب : نویسنده : 8maddahyar9 بازدید : 58
به دم برنی که دنیا پر ز آه است
سزای عاشقی اینجا گناه است
به دم بر نی که سوزی دارم امشب
ز دیده تا به دل غم بارم امشب
من و پروانه و شمع و صبوری
به دم بر نی تو از این درد دوری
به دم بر نی که دارم آه باطل
شدم چون آهوی افتاده بر گل
بنال ای نی که سید بی قرار است
پر از غم بوده و بی غمگسار است
برچسب : نویسنده : 8maddahyar9 بازدید : 55
برچسب : نویسنده : 8maddahyar9 بازدید : 42
بار الهی چه کنم دوری دلدار را
وین قفس این دل رنجیده و تبدار را
این دل من در گرو یاد اوست
با نفسی خسته و بیمار را
چشم براهت شده ام تاسحر
تا بکشم من غم ناهید جگرخوار را
باغ و گل و دشت خجل از بوی تو
وین گلِ گمگشته ز انظار را
تاب ندارد دل سید به صبر
خون شده جور دگر این بار را
برچسب : نویسنده : 8maddahyar9 بازدید : 51
برچسب : نویسنده : 8maddahyar9 بازدید : 54
جادوگر دنیای من ای هاله پر نور
ای ناب شرابِ خفته در دانه انگور
زیبایی چشمان تو چون مرقد خیام
گرمای نفس های توچون صبح نشابور
باران شده چشمان من ازعاشقی تو
نزدیک تر از من به من و دور تر از دور
دلبسته به موهای پریشان شده تو
روی تو زند طعنه به زیبایی صد حور
معمای عجیبی شده تنهایی سید
ای دوست برایم بگشا این گره کور
برچسب : نویسنده : 8maddahyar9 بازدید : 47